رنج میبرم
ما شکست نخورده ایم (مثل شکست در برابر مغول و اعراب )
ما خود را باخته ایم در برابر غرب ! این ترسناک است
"علی شریعتی"
□
تامل دو نفر روی میز کازینو
سر شکستن دیوارهای برلین و
شعار فاحشه ها روبروی کاخ سفید
نشست میمون ها روی قبر داروین و
"رکود با طعم " بی سوادها خفه شن
فرار رو به جلو با فروش ماشین و
دفاع آخر (ب.ز) درون بشکه ی نفت
سکوت تک نرخی در گلوی بنزین و
هبوط نوستالوژی، سینمای زیر پتو
و گیشه پر شده از اشک های چاپلین و
↓
برو بخواب عزیزم، خدا حواسش هست
خدا نبود، پلیس فتا حواسش هست
و آب پاکی چون ریخت، آب جو شده ایم
و به مرور زمان هم تلو تلو شده ایم
گدا و گشنه همه انتهای صف بودند
خدا طلب کرد و راهی جلو شده ایم
امام گفت: نگویید مرگ بر یارو
چقدر یارو خوب است، تابلو شده ایم
رفیق، نان چپ و نان راست آجر بود
دلیل داشت اگر ما "میانه رو" شده ایم
رفیق، بی غیرت باش و زنداگانی کن
همیشه دلواپس بوده ایم، هو شده ایم
↓
به نام ما و به کام جناب... یاد بگیر
دو کیسه پسته بخر، رای اعتماد بگیر
قرار شد که بسازیم، تنگدستی را
به جان و دل بپذیریم هر شکستی را
کلید شیخ در این ازدحام گم شده است
چگونه باز کند قفل بارهستی را؟
بقول نیچه: خدا مرد ... حرف مفتی نیست
خدا نگه دارد کدخدا پرستی را
شکوه مداحی، رقص باله ی سید
خدا بیامرزد خواهر ِ مهستی را
از اینکه میفهمم، رنج میبرم بدجور
چه دیر فهمیدم ارج و قرب مستی را
.
.
.
مرتضی عابدپور لنگرودی
- ۹۴/۱۱/۰۳